روزگارم بد نیست غم میخورم
كم كه نه هر روز كمكم میخورم
عشق از من دورو پایم لنگ بود
غیمتش بسیار دستم تنگ بود
گر نرفتم هر دو پایم خسته بود
شیشه گر افتاد هر دو دستم بسته بود
چند روز یست كه حالم بد نیست
حال ما از این و آن پرسید نیست
حافظ فرزانه دل فالم را گرفت یك غزل آمدوحالم را گرفت....
گاه بر زمین زل میزنم گاه بر حافظ تفعل میزنم
نظرات شما عزیزان: